دوستانی که علاقه مند به شرکت در نشست تلگرامی که قبلا اطلاع رسانی کرده بودم، هستند ولی به دلایلی چنین امکانی را ندارند، می توانند، هم اکنون از همین جا در جریان نشست قرار بگیرند.
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ادب دارم خدمت اعضا بزرگوار و سپاسگزارم از جناب آقای رحیمی که این فرصت را فراهم کردند تا امشب در خدمت شما باشم و تشکر می کنم از بزرگوارانی که دعوت ما را پذیرفتند و برای شرکت در نشست به جمع ما پیوستند. هم چنین میلاد امام رئوف حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام را خدمتتان تبریک و تهنیت عرض می نمایم.
در ابتدا مقدمه ای را تقدیم می کنم:
1️⃣مقدمه:
🔸همانطور که مستحضر هستید، بحث حقوق زنان یکی از پرچالش ترین مباحث امروز است، چرا که زنان وارد عرصه های مختلف اجتماعی شده اند، سطح دانش آنها افزایش یافته و نسبت به زن سنتی، مطالبه گرتر و پرسشگرتر شده است.
🔸اما ورود زنان مسلمان به تمام عرصه های اجتماعی ممکن نیست؛ قضاوت، ولایت و جهاد از اموری هستند که به زن مسلمان واگذار نمی شود. لذا تصدی مناصب مدیریتی و قضاوتی از سوی زنان با چالش مواجه شده است.
🔸اندیشمندان حوزه دین، ادله مختلفی برای این سخن دارند، یکی از این ادله، استناد به آیه 18 سوره زخرف می باشد، که می فرماید:
«أَ وَ مَن یُنَشَّؤُاْ فىِ الْحِلْیَةِ وَ هُوَ فىِ الخِصَامِ غَیرُ مُبِین»
🔸مفسران از این آیه نتیجه گرفته اند که علاقه زنان به زیور و زینت و عدم توانایی در بیان استدلال، دو صفت ذاتی زنان است و این بیان گر نقصان عقلی و جواز عدم شایستگی ایشان برای تصدی امور حکومت و قضاوت است..
2️⃣دیدگاه فقها نسبت به تصدی مناصب عمومی و مدیریتی توسط بانوان
🔹از بررسی کلمات فقیهان امامیه به دست می آید که به نظر مشهور فقها، تصدی این مناصب عمومی از جمله تصدی امر ولایت و رهبری (زمامداری) و منصب قضاوت، از سوی زنان جایز نیست.
🔹با این وجود، در میان فقها دیدگاه های بسیار متفاوتی در این حوزه وجود دارد. به طوری که برخی قضاوت و ولایت را برای زن جایز دانسته اند.
3️⃣ رابطه آیه 18 سوره زخرف با تصدی امور مدیریتی توسط بانوان
🔸در این آیه دو نکته درباره دختران و زنان در بر دارد:
یکی پرورش در حلیه
دیگری غیر مبین بودن در خصام
🔸به نظر اکثر مفسران، این دو صفت، جز صفات ذاتی زن است و دلیلشان هم این است که زنان از عاطفه بیشتر و خرد کمتری نسبت به مردان برخوردارند و در مردان این بالعکس است. پس در تقریر حجت و دلیل که اساسش قوه عاقله است، ضعیف است، هم چنین او را موجودی دانسته اند زود رنج و مغلوب عواطف و احساسات، لذا از آن جایی که ریاست امور عامه و حاکمیت در دولت مستلزم فکر و عقل و خردمندی است، آیه مزبور مویدی بر عدم شایستگی زنان در این باره می باشد.
4️⃣ نظر مفسران درباره آیه مذکور
🔸این آیه سه بخش دارد که دیدگاه مفسران پیرامون هر قسمت را بیان می کنم:
1. برای « أَ وَ مَن یُنَشَّؤُاْ فىِ الْحِلْیَةِ » سه احتمال بیان شده: کنیز، دختر، بُت
2. در مورد « فىِ الخِصَامِ »دو وجه گفته شده است: استدلال ، بحث
3. برای عبارت «غَیرُ مُبِین» سه وجه گفته اند: کمی فصاحت و بلاغت، ضعف در بیان استدلال، سکوت و عدم پاسخگویی. البته گفته اند احتمالا مورد آخر منظور بتها هستند.
🔸اگر وجه بت بودن را حذف نماییم، 8 احتمال وجود دارد:
1.دخترانی که در استدلال کردن از فصاحت و بلاغت کمی برخوردارند.
2. دختران که در استدلال کردن ضعیف و از بیان عاجزند.
3 و 4. دختران که در بحث کردن یا از فصاحت و بلاغت کمی برخوردارند یا در بیان استدلال ضعیف و ناتوان هستند.
5 و 6 و 7 و 8. کنیزان که همه احتمالات فوق شامل حالشان می شود.
اگر بت ها را هم در نظر بگیریم، احتمال آخر می شود:
9. بت ها که از بحث کردن و استدلال آوردن عاجز و ناتواننند
🔸قول مشهور میان مفسران احتمال اول و دوم است. و ضعف زبانی را نشان دهنده ضعف عقلی دانسته اند.
🔻توجه به این نکته لازم است که برای عرب، فصاحت کلام و شجاعت بسیار مهم بوده و پسران را به دلیل برخورداری از این دو ویژگی دوست می داشتند و از دختران اکراه داشتند.
🔺سیاق آیات نشان می دهد که مشرکان برای تحقیر و توهین به خداوند چیزی را که خود دوست نداشته (دختر داشتن) را به خدا نسبت می دادند که فرشتگان دختران خدا هستند.
5️⃣علامه فضل الله مخالف نقصان عقلی ذاتی زنان
🔸در میان مفسران شاید بتوان ایشان را تنها مفسر مخالف خرد کمتر زنان دانست.
وی تعبیر « یُنَشَّؤُاْ » در آیه را اشاره به چگونگی آموزش و پرورش زنان می دانند، مه اینکه زنان ذاتا از نظر عقلی و قدرت استدلال از مردان ضعیف تر باشند بلکه این روش تربیتی در میان حلیه است که آنان را چنین بار آورده و در واقع این آیه پرده از واقعیتی تاریخی بر می دارد.
🔸سپس با اشاره به زنان عصر حاضر که در بحث کردن قوی هستند و اراده ای آهنین در برابر مشکلات دارند، نتیجه می گیرند که ضعف عقلی از ویژگی های ذاتی زن نیست.
🔸ابن عاشور در التحریر و التنویر از قول قتاده نقل کرده که زنان به دلیل همجواری و مصاحبت با زینت آلات، عقلشان کم می شود نه اینکه از ابتدا دچار نقصان عقلی باشند. ولی خودش چون سایر مفسران بر ضعف عقلی زن اذعان دارد.
6️⃣این آیه در بر دارنده سه نکته است:
1.اشاره به روش غلط عرب جاهلی در تربیت دختران
2. ناتوانی در بیان استدلال نتیجه تعلق خاطر به زر و زیور
3. محاوره و گفت و گوی جدلی خداوند با مشرکان
حال هر مورد را جداگانه بررسی می کنیم
7️⃣ 1.اشاره به روش غلط عرب جاهلی در تربیت دختران
🔸در زمان جاهلیت یا دختران را می کشتند یا مستغرق در زر و زیور تربیتشان می کردند. و همین باعث می شد تا زمینه بالفعل شدن تعقل در دختران ضعیف گردد.
🔸از سوی دیگر امام علی علیه السلام می فرمایند:
از مشورت با زنان بپرهیزید مگر زنانی که کمال عقل آنان آزمایش شده باشد.
🔸از این سخن حضرت می توان نتیجه گرفت که زنان استعداد به دست آوردن کمال عقلی را دارا هستند به شرطی که زمینه پرورش آن فراهم گردد.
8️⃣ 2. ناتوانی در بیان استدلال نتیجه تعلق خاطر به زر و زیور
🔹این آیه به صورت ظریف و لطیفی اشاره دارد که کسی که در ناز و نعمت رشد یابد قدرت استدلالش ضعیف می گردد و این صرفا خاص زنان نیست، که اگر مردان نیز در چنین شرایطی قرار گیرند، به همان عاقبت دچار می شوند. که در قرآن به نمونه هایی از آنها اشاره شده مانند فرعون که ادعای خدایی می کند و یکی از دلایل برتری اش بر موسی را این می داند که موسی دستبند زرین ندارد.
🔹گفته اند که فرعونیان عقیده داشتند که رؤسا باید خود را با دستبند و گردن بند طلا زینت می کردند و موسای نبی چنین زینتی نداشت و در مواجهه با فرعون لباس پشمینه چوپانی پوشیده بود.
🔹با این اوصاف می توان گفت که علاقه به حلیه مختص زنان نیست، بلکه به عرف جلامعه و نحوه تربیت افراد وابسته است.
9️⃣نمونه دیگر قارون است؛ مردی سرمست از ثروت.
وصف ثروت عجیبش در قرآن آمده او به همراه فرعون و هامان، موسی را به دروغگویی و ساحری متهم می کند. در حالی که موسی با دلایل روشن به سوی ایشان رفته بود. کافران زمانی به پیامبران تهمت و افترا می زنند که در برابر بینات ایشان دلیل و برهانی ندارند.
قارون چنان از از ثروت و قدرتی که داشت سرمست شده بود که مومنان وی را نصیحت می کنند تا از ثروت خود دچار شادی بیش از حد نشود : ِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ الْفَرِحِین
و این شادی بی حدش به دلیل احساس بی نیازی اش بود؛ چرا که طبع انسان به گونه ای است که هر گاه احساس بی نیازی کند، طغیان می کند. إِنَّ الْانسَانَ لَیَطْغَى* أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنىَ*
غرق شدن در مظاهر دنیا و زراندوزی و زر دوستی باعث طغیان بشر شده و وعده الهی است که طغیان گران را رها می کند تا دچار سرگردانی شوند و راه حقیقت را پیدا نکنند و کسی که حقیقت را نیابد، عقل سلیمی ندارد چرا که از منظر قرآن انسان عاقل کسی است که حق و حقیقت را درک کند.
10 اما در مقابل چنین مردانی خداوند زنانی را مثال می زند که پیرو حق هستند و به عنوان الگویی برای تمام زنان و مردان معرفی شده اند.
= آسیه همسر فرعون؛ الگوی صبر و استقامت در راه حق
او کسی است که با وجود زندگی در قصر فرعون و وجود تمام تجملات در اطرافش، دلبستگی به مظاهر دنیا ندارد و دل در گروی خدای یکتا می سپارد و در این راه جانش را هم می دهد.
او با عقلش حقیقت را درک می کند اما شوهرش با حقیقت می جنگد. براستی خرد کدام یک کمتر است؟
11 بلقیس، حاکمی دانا.
🔸در مقابل فرعون و رفتارهایش، خداوند از پادشاهی زنی سخن می گوید که رفتار خردمندانه اش در برابر سلیمان نبی، باعث می شود هم خودش هم مردمان تحت امرش، سعادتمند شوند.
🔸قرآن با به تصویر کشیدن شرایط زندگی بلقیس مبنی بر خورشید پرستی، به این نکته اشاره دارد که این شرایط بودند که باعث کفر او شده بود، نه خردش؛ زیرا درم واجهه با حقیقت، خورشیدپرستی را رها کرد.
🔻هر چند زنان ناصالحی هم چون زنان حضرت نوح و لوط هم بودند، که همسری پیامبران به حالشان سودی نکرد و به خانواده و جامعه خود خیانت کردند.
12 3. محاوره و گفت و گوی جدلی خداوند با مشرکان
🔹برخی از اندیشمندان گفته اند که برخی آیات قرآن به روش محاوره و جدلی است که برای ساکت کردن خصم و مخالف از آن بهره برده است. آنچه در اینگونه آیات مطرح است سخنان جدلی است نه برهانی؛ یعنی محکوم نمودن مشرکان با همان چیزی که خودش قبول داشتند.
🔸برتری مذکر بر مونث، اصلی است که نزد مشرکان پذیرفته بوده، نه قرآن کریم. زیرا قرآن ناقص تر بودن زن از مرد را به لحاظ انسانیت و لوازم آن مردود می داند.
🔹در واقع مشرکان چیزی را به خدا نسبت می دادند که داشتن آن را برای خود عیب و عار می دانستند. و خداوند با نگرش خود آنها، ایشان را ساکت می کند.
وگرنه دیدگاه قرآن بر سرشت یکسان زن و مرد تاکید دارد و برتری را در تقوای افراد می داند.
13 جمع بندی
در جمع بندی نهایی می توان گفت که آیه 18 سوره زخرف به سه نکته اشاره دارد:
1. روش عرب جاهلی در تربیت دختران و زنان اشتباه بوده است.
2. هر انسانی چه زن چه مرد، که تعلق خاطر به زیور آلات و مظاهر دنیوی داشته باشد، توانایی استدلالش ضعیف می گردد به طوری که منجر به ضعف عقلی وی نیز می گردد.
3. برای ساکت کردن مشرکان، خداوند از همان طرز تفکر خودشان استفاده نموده است.
14 حاصل سخن اینکه:
🔸علاقه انسان به زینت کردن امری طبیعی و فطری است و خداوند با آفرینش زینت های مختلف این نیاز را بی پاسخ نگذاشته است.
🔸مردان و زنان هر دو به زینت کردن علاقه مند هستند، ولی از آیه 18 سوره زخرف ، نه می توان علاقه به زیور آلات را منحصر به زنان نمود و نه نقصان عقلی ایشان را نتیجه گرفت و آن را دلیلی بر عدم شایستگی زنان در تصدی مناصب عمومی و مدیریتی خرد و کلان دانست.
بلکه اگر روش تربیتی زنان از بدو تولد، روش منطقی و صحیحی باشد، چه بسا در اداره برخی امور از مردان توانمدتر باشند که حتی قرآن هم به نمونه هایی از این گونه زنان اشاره نموده است.
🔸 از سوی دیگر آنچه که آسیب زننده به قوای عقلی است، غرق شدن در زر و زیور یا همان تجمل گرایی و اشرافی گری است که باعث طغیان انسان ها و عدم تسلیم در برابر حق می شود که زن و مرد هم ندارد.
از شما بزرگواران و جناب آقای رحیمی سپاسگزارم که حوصله کردید و مطالب را مطالعه نمودید. آنچه ارائه شد،خلاصه ای از مقاله بنده با همین عنوان است که در مجله پرتو وحی چاپ شده و می توانید متن کامل مقاله را از فایل زیر دانلود بفرمایید. اگر سوالی هست در خدمتم.